اسحاق
نویسه گردانی:
ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ارملة. کشیش سریانی کاتولیکی . مولد ماردین سال 1879 م . دردیر الشرفة تعلیم یافت و در سنه ٔ 1903 م . مرتبه ٔ کاهنی یافت و از 1911 تا 1918 م . متولی تعلیم رهبانان افرامی ماردین بود. سپس در شهر بیروت توطن گزید و درمدرسه ٔ ابتدائی طائفه ٔ سریانیه بتدریس اشتغال ورزید. مقالات تاریخی و دینی او در مجله ٔ مشرق و غیرها بطبع رسیده . او راست : 1 - الزهرة الزکیة فی البطریرکیة السریانیة، در این کتاب با عبارات موجز اخبار بطارکه ٔ سریانی انطاکی را از عهد ماربطرس تا بطریرک کنونی شرح داده ، طبع بیروت . 2 - القصاری فی نکبات النصاری ،در این کتاب اخبار مذابح و مظالمی که بر اهل ماردین و دیاربکر در سنه ٔ 1895 و 1915 م . وارد آمده شرح داده است ، چاپ لبنان سنه ٔ 1920 م . (معجم المطبوعات ).
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی طلحة مدنی . شیخ طوسی در رجال خود وی را ازاصحاب سجاد (ع ) و باقر (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی فروة مکنی به ابوسلیمان . محدّث است . رجوع شود به المصاحف ص 187.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حرث بن نوفل بن عبدالمطلب مدنی . شیخ طوسی در رجال خود او را از اصحاب سجاد (ع ) شمرده است و گویا امامی باش...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعدبن مالک اشعری قمی . در رجال شیخ طوسی در یک مورد وی بنام اسحاق قمی از اصحاب باقر (ع ) خوانده شده ، ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی بن حسین مدنی . شیخ طوسی در رجال خود وی را در عداد اصحاب صادق (ع ) آورده است و در کتاب کافی در باب ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد السلمی النیسابوری ملقب به خُشْک . محدث است و او را خشکی نیز گفته اند. وی از حفص بن عبداﷲ السلمی سما...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ انصاری مکنی به ابویحیی . یکی از مشاهیر تابعین و از اهالی مدینه . محدثین معروف مانند مالک و عیینه و اوزاعی ش...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ الزعفرانی الاصبهانی . محمدبن ابراهیم الکنانی از او روایت دارد. ابونعیم اصفهانی گوید: بعض شیوخ ما او را یاد ک...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ الشیبانی . رجوع به اسحاق بن عبداﷲ الزعفرانی شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ نیشابوری ، ملقب به خُشْک . رجوع به اسحاق بن عبداﷲبن محمد السلمی شود.