اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسدی

نویسه گردانی: ʼSDY
اسدی . [ اَ دی ی ] (ع اِ) تار جامه . اُسدی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
حبیش اسدی . [ اَ س َ ] (اِخ ) وثیمه در کتاب الردة او را یاد کرده گوید: چون طلیحةبن خویلد در بنی اسد ادعای پیغمبری کرد حبیش او را تکذیب و بنی ...
اعمش اسدی . [ اَ م َ ش ِ اَ س َ ] (اِخ ) رجوع به اعمش ، سلیمان بن مهران اسدی کوفی شود.
ابوثوابه ٔ اسدی . [ اَ ث َ ب َ ی ِ اَس َ ] (اِخ ) اعرابی فصیح ، و اموی از وی روایت کند.
عالیجاه توشمال حاج فرامرز اسدی (۱۲۴۸-۱۳۴۸ هجری خورشیدی) ریاست و رهبر ایل ملکشاهی و رئیس العشایر ایلات فیلی، از مشاهیر بزرگ استان ایلام و به عنوان حاکم...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.