اسر
نویسه گردانی:
ʼSR
اسر. [ اَ ] (ع اِ) همه : بأسره ، یا بأسرها؛ بتمامی . بالتمام . برمته . بحذفیره . بحذافیرها: هذه لک بأسره ؛ همه ٔ آن از تست : دست ظلم و مصادره دراز کرد، و خطه ٔ خراسان بأسرها بغارتید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). مملکت ولایت گیلان بأسرها با مملکت جرجان و طبرستان مضاف گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). ممالک ماوراءالنهر بأسرها مضبوط گشت . (جهانگشای جوینی ).
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عصر یخبندان یا عصر یخ (به انگلیسی: An ice age, or more precisely, a glacial age)، دورهٔ دراز مدت کاهش دمای آب و هوای زمین است که در گسترش یخسارهای قا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.