گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اسلان نویسه گردانی: ʼSLAN اسلان . [ اِ ] (اِخ ) ۞ قصبه ایست در کنت نشین است میث ، کنار نهر بونیه ، در دوازده هزارگزی مغرب دروکده . کاخی بسیار زیبا داردو وقتی شهر مهمی بوده است . (از قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی سارو اصلان سارو اصلان . [ اَ ] (اِخ ) لقبی است که شاه عباس بزرگ به امیر گونه خان بگلربیگی ایروان داده است . وی از ایل آغچه قوینلوی قاجار است . پدرش... قمیش اصلان قمیش اصلان . [ ق َ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول ، واقع در یک هزارگزی جنوب دزفول به شوشتر. آب آن از ر... گویجه لوی اصلان گویجه لوی اصلان . [ گ ُ ج ِ اَ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو حومه ٔ شهرستان ارومیه .واقع در 14هزارگزی شمال خاوری ارومیه و یکهزارگزی خاور راه ا... قشلاق اصلان بیگلو قشلاق اصلان بیگلو. [ ق ِ اَ ب ِ ] (اِخ ) قشلاقی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر در 44 هزارگزی شمال خاوری کلیبر و44 هزارگزی شوسه... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود