 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن آدم بن  عبداﷲبن  سعد اشعری . نجاشی  در رجال  خود گوید: از وجوه  قمیان  و ثقت  بود. او راست  کتابی ، و آنرا علی بن  احمد از محمدبن  حسن  بوسایطی  از او روایت  کند. شرح حال  وی  در قسمت  اول  خلاصةالاقوال  و رجال  ابن  داود و دیگر کتب  رجال  یاد شده  است . (تنقیح المقال  ج 1 ص 126).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مسلم کوفی . شیخ  طوسی  در رجال  خود وی  را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده . رجوع  به  تنقیح المقال  ج  1 ص  145 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مسلم  مکی . ابن  قتیبه ٔ دینوری  ازو نقل  کرده . (عیون  الاخبار ج  2 ص  149).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مسلمةبن  قعنب  قعنبی  ۞  مدنی  مکنی  به  ابوبشر. نزیل  مصر. محدث  است . وی  از شعبة و حمادین  روایت  دارد وابوزرعة و ابوح...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مغیرة القاص  مکنی  به  ابومغیرة. محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مقری  ابومحمدبن  ابی بکربن  عبداﷲبن  علی بن  عطیة الشاوری  یمنی  شافعی  ملقب  بشرف الدین  (قاضی ). و نام  و نسب  او در کت...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مکنسة. رجوع  به  اسماعیل بن  محمد اسکندرانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مکی بن  اسماعیل بن  عوف  مالکی  اسکندرانی . مکنی  به  ابوطاهر. متوفی  بسال  581 هَ . ق . او راست : تذکرة فی  اصول الدین .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  منذر واسطی  مکنی  به  ابوالمنذر. محدث  است  و زیدبن  حباب  از او روایت  کند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن  موسی . یعقوب  لیث  چون  به  بم  رسید اسماعیل بن  موسی  که  ملجاء همه ٔ خوارجی  بود که  از عرب  آمده  بودند با یعقوب  حرب  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  موسی . یکی  از والیان  اندلس .وی  بسال  268 هَ . ق . با محمدبن  عبدالرحمن  فرمانفرمای  اندلس  بنای  محاربه  و خصومت  گذاش...