 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی حنیفة. جهشیاری  بوسایطی  ازو نقل  کند. (کتاب  الوزراء و الکتّاب  ص 207).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن  عبدالکریم  صنعانی  مکنی  به  ابوهشام . محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲ. ابن  قتیبة در عیون  الاخبار (جزء 7 ص  104) ازو نقل  قولی  کرده  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲ. رجوع  به  اسماعیل بن  سمکةبن  عبداﷲ شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  ابی المهاجر. یکی  از روات  قراءة ابن  عامر است . (ابن الندیم ). و رجوع  به  فهرست  عقدالفرید شود. مؤلف  قاموس  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  جعفر طیاربن  ابی طالب . ملقب  به  زاهد. شیخ  طوسی  در رجال  او را یک  مرتبه  از اصحاب  سجاد (ع ) و تابعی  شمرده ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  حقیبة. همان  اسماعیل بن  عبدالرحمان بن  حقیبة است  و جامعالرواة چنین  نقل  کرده  است . (تنقیح المقال  ج  1 ص  13...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  رَمّاح  کوفی . شیخ  طوسی  (متوفی  460 هَ . ق .) او را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده  گوید ابان بن  عثمان  از و...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  علی  نقاش  ملقب  به  منتخب الدین . رجوع  به  نقاش  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  عمر، ملقب  بشرف الدین  و معروف  به  ابن  قاضی الیمن . ابن  ابی اصیبعة قصیده ٔ او را که  به  صاحب  امین الدولة نو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  قسطنطین . مولی  میسرة مولی  العاص بن  هشام . از روات  قرائت ابن  کثیر است . (ابن الندیم ). و رجوع  به  المصاحف  ...