 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی خالد. شیخ  طوسی  در رجال  خود وی  را از اصحاب  صادق  (ع ) شمرده  گوید: نام  او محمدبن  مهاجربن  عبید ازدی  کوفی  است . و نجاشی  نیز او را چنین  معرفی  کرده  و گوید: پدرش  از ابوجعفر باقر(ع ) و خود او از ابوعبداﷲ صادق  (ع ) روایت  کند. و هر دو کوفی  وثقة بودند. برخی  نوشته اند کتابی  مرتب  و مبوب  ازاسماعیل  در قضایا باقی  مانده  است . شیخ  طوسی  در فهرست  و ابن  شهرآشوب  در معالم العلماء نیز از کتاب  قضایای او نام  برده اند. شرح  احوال  وی  در کتب  رجال  متأخر مانند خلاصه  و ابن  داود و وجیزه  و بلغه  و حاوی  و المشترکات  و غیره  نیز آمده  است . (تنقیح المقال  ج 1 ص 127).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الطبری . یکی  از رؤسای  طایفه ٔ بنی الطبری  است . این  قوم  در اوائل  قرن  چهارم  هَ . ق . نفوذ و اقتداری  در صقلیه  داشت...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) ابن  طغتگین بن  ایوب  ملقب  بمعزالدین  ایوبی . پسر سیف الاسلام  طغتگین  برادر صلاح الدین  ایوبی  است . وی  در سنه ٔ 593 هَ . ق ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  طلحة. وی  یکی  از ده  پسر طلحةبن  عبیداﷲ ابوقحافةبن  عثمان  بود. (تاریخ  گزیده  چ  لندن  ج 1 ص  209).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عامر. بهبهانی  در تعلیقه ٔ رجالیه  گوید: ابن  ابی عمیر از حماد از صاحب  ترجمه  روایت  دارد. و او پدر علی بن  اسماعیل بن ع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبادبن  العباس بن  عبادبن  احمدبن  ادریس  الطالقانی  مکنی  به  ابوالقاسم  و ملقب  به  صاحب . رجوع  به  صاحب بن  عباد... ش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عباد قصری . شیخ  در رجال  خود او را درعداد اصحاب  رضا (ع ) شمرده  و از مردم  قصر بنی هبیرة  ۞  دانسته . رجال نویسان  متأ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عباس . اسماعیل بن  عبدالرحمن  صابونی  بوسائطی  از او و وی  بوسایطی  از رسول  (ص ) نقل  کرده  که  فرمود: للمؤمن  عند افطا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عباس  الحمصی  مکنی  به  ابوعتبة. محدث  است . رجوع  به  سیرة عمربن  عبدالعزیز ص  67 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عباس  العیشی . محدث  شام  متوفی  بسال  181 هَ . ق . (حبیب السیر ج 2 جزو3 ص  84).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن  عبدالجباربن  محمدبن  عبدالعزیزبن  ما» ملقب  به  سدیدالدین  نبیره ٔ ماکان  کاکی  دیلم  بود. وی  تحصیل  کرد (؟) و به  منصب  ...