 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  حسین بن  علی بن  موسی بن  عبداﷲ بیهقی . وی  از پدر و برادران  خویش  ابوسعید و ابوعبداﷲ سماع  دارد و این  دو نیز از پدر خود سماع  دارند و مؤلف  تاج العروس  گوید من  این  را در نسخه ٔ سنن الکبیر که  بر پدر آنان  حافظ قرائت  شده  بود، دیده ام . (تاج العروس : ب  هَ  ق ). امام  بیهقی  در تاریخ  خود او را شیخ القضاة ابوعلی  اسماعیل بن  الامام  المحدث  احمدبن  الحسین  البیهقی  یاد کرده  و گوید با عبدالجباربن  الحسن  الجمحی  البیهقی  اختلاف  داشته  است  و من  شیخ القضاة را دیده ام  و از وی  احادیث  سماع  دارم . (تاریخ  بیهق  ص 179).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  زکریا الخلقانی  مکنی  به  ابوزیاد. محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  زیاد. از مشایخ  شیعه  و راوی  فقه  از ائمه . (ابن الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  زیادبن  عبید الخزاعی  معروف  به  ابن  زراة. متوفی  در 273 هَ . ق . وی  از کتبه ٔ رجاله  و از حفظه  بود و در جوانی  درگذشت...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  زیاد بزاز کوفی  اسدی . شیخ  طوسی  او را یک باردر عداد اصحاب  باقر (ع ) و دیگربار در اصحاب  صادق  (ع ) آورده  گوید تابعی  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  زیاد سلمی  کوفی . شیخ  طوسی  او را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرد و گویا همان  اسماعیل بن  ابی زیاد باشد. (تنقیح المقال  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  زید.مولای  عبداﷲبن  یحیی  کاهلی  بود. در باب  فضل  مسجد کوفه از کافی  روایتی  از ابویوسف  یعقوب بن  عبداﷲ از اسماعیل  از ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  زید طحان  کوفی . نجاشی  گوید: ثقة است  و از محمدبن  مروان  و معاویةبن  عمار و یعقوب بن  شعیب  روایت  کند و اینان  از ابی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سالم . وی  از ابی سعید الازدی  آرد که  گفت  از عبداﷲبن  مسعود شنیدم  که  میگفت : اقرأنی  رسول اﷲ صلی  اﷲ علیه  و سلم  سب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سالم . آقا باقر در تعلیقه  گوید: ابن  ابی عمیر از ابن  اسماعیل  روایت  کرده . و گویا همان  اسماعیل بن  سلام  باشد. (تنقیح...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سبکتگین  (ناصرالدولة). پس  از وفات  سبکتگین  (378 هَ . ق .) بنا بر وصیت  سبکتگین  امرای  غزنوی  اسماعیل  پسر کوچک  سبکتگی...