اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  حسن  شاشی  شافعی  ملقب  به  نقاض  و مکنی  به  ابوشریح . فقیهی  ثقة و صدوق  است  و از ابوالحسن محمدبن  عبدالرحمن  دباس  روایت  دارد و ابوعبداﷲ فراوی و ابوالقاسم  سحامی  از او روایت  کنند. وی  بسال  407 هَ . ق . یا پیش  از آن  درگذشت . (تاج  العروس : ن  ق  ض ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) طبیب  جرجانی  رجوع  به  اسماعیل  جرجانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) طغریلی . از امرای  سلطان  محمود سلجوقی . (اخبارالدولة السلجوقیه  تألیف  صدرالدین  حسینی  ص  88). در حاشیه ٔ همین  صفحه  مصحح ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ظافر. رجوع  به  ظافر اسماعیل بن  الحافظبن  محمد... مکنی  به  ابومنصور شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ظافر. رجوع  به  ظافر اسماعیل بن  عبدالرحمن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عادل شاه . یکی  از سلاطین  بیچاپور هندوستان . وی  در سنه ٔ 915 هَ . ق . بر تخت  سلطنت  جلوس  کرد و بعد از 25 سال  فرمانفرمایی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عباد (صاحب ). رجوع  به  صاحب بن  عباد شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عبدالرحمن  صابونی . رجوع  به  اسماعیل بن  عبدالرحمن ... صابونی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عجلونی . یکی  از علماء متأخر شام . مولد وی  سنه ٔ 1087 هَ . ق . در عجلون  است . و او نزد مشاهیر عصر خود مانند عبدالغنی  نابلس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عقدایی  یزدی . استاد سلیمان  حسنی  حسینی  طباطبایی نایینی الاصل  یزدی المسکن . رجوع  به  روضات  ص  306 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (افندی ) علی . موظف  نیابت  استیناف  اهلیه  در مصر. او راست : النخبة الازهریة فی الجغرافیة العمومیة، در مطبعه ٔ کاستیلیولا بسا...