 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ارقط. مادر وی  ام ّسلمه  خواهر امام  صادق  (ع ) است . مؤلف  جامعالرواة گوید: عبداﷲبن  وضاح  و علی بن  حمزه  ازوی  و او از ابوعبداﷲ صادق  (ع ) روایت  کند، و داستانی از بیماری  وی  آورده  است . (تنقیح  المقال  ج 1 ص 130).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سدوس  مکنی  به  ابوالمقدام . محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سدی . رجوع  به  اسماعیل بن  عبدالرحمان  سدی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سعد احوص  اشعری  قمی . شیخ  طوسی  در رجال  وی  را در عداد اصحاب  رضا (ع ) شمرده  و ثقة دانسته . علامه ٔ حلّی  در خلاصةالا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سعد الوهبی  ملقب  به  خشاب .رجوع  به  خشاب  و اعلام  زرکلی  و معجم  المطبوعات  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سعید حسینی  حویزی . شیخ  حرّ در امل الاَّمل  او را یاد کرده  گوید فاضل  و متکلم  و شاعر و معاصر صاحب  کافی  (یعنی  کلینی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن  سعید طبری  مکنی  به  ابواسحاق . وی  از اصحاب  امام  محمد معروف  به  شالنجی  و متوفی  بسال  230 هَ .ق . است . او راست : الب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سلام . وی  معجزاتی از امام  کاظم  (ع ) نقل  کرده  و مدعی  شده  است  که  رابط میان  علی بن  یقطین  در کوفه  و امام  موسی  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سلطان بن  مقلدبن  نصربن  منقذ ملقب  بشرف الدوله  (امیر). او راست :و مهفهف  کتب  الجمال  بخده سطراً یحیّر ناظرالمتأمل بال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سلمان  (یا سلیمان ) ازرق . رجوع  به  اسماعیل بن  ازرق  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سلمان  ازرق  مکنی  به  ابوخالد. شیخ  طوسی  در رجال  خود وی  را از صحابه ٔ امام  باقر (ع ) شمرده  و بهبهانی  در تعلیقه ٔ ر...