اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سالم . آقا باقر در تعلیقه  گوید: ابن  ابی عمیر از ابن  اسماعیل  روایت  کرده . و گویا همان  اسماعیل بن  سلام  باشد. (تنقیح المقال  ج  1 ص  134).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) یکی  از وزرای  دوره ٔ سلطان  مصطفی خان  ثانی . اول  رئیس  ینی چریها و بعداً بگلربگی  روم ایلی  بود، آنگاه بوالیگری  مصر تع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) پلاسلی . یکی  از وزرای  عثمانی  که  به  خاندانی  بسیار قدیم  منسوب  و از مردم  قریه ٔ پلاسه  است  که  در جوار قصبه ٔ کوریج...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) چرکس . یکی  از مشیران  دوره ٔ سلطان  عبدالمجیدخان  عثمانی . وی  به  جسارت  و شجاعت  شهرت  یافته  اصلاً برده ٔ طوپال  عزت  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) حکیم . یکی  از وزرای  دوره ٔ سلطان  عبدالمجیدخان  عثمانی . وی  اصلاً منسوب  به  خاندانی  رومی  است  که  در ازمیر میزیستند....
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) دواتجی . یکی  از مشیران  دوره ٔ سلطان  عبدالمجیدخان  و سلطان  عبدالعزیزخان  عثمانی . وی  دروقعه ٔ مجار که  عثمانیان  به  ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) مجار. وی  در اتریش  سمت  ضابطی  داشت  و در وقعه ٔ مجارستان  در سنه ٔ 1265 هَ . ق . به  دولت  عثمانی  ملتجی  گردید و دین  ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (تپه  دلنلی زاده . اسماعیل  رحمی پاشا) پسر علی پاشازاده ٔ ولی پاشای  تپه  دلنلی  است . ولی پاشا در زمان  حیات  پدر خود علی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ](اِخ ) نشانجی . یکی  از وزرای  دوره ٔ سلطان  سلیمان خان  ثانی . وی  اصلاً از اهالی  آیاش  بود و در دربار همایون  بمنصب  پرده داری ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (کرجی ) یکی  از وزراءعصر سلطان  محمودخان  اول . وی  اصلاً سمت  بردگی  داشت  و خزینه دار بعضی  مخدومین  خود بود و بعداً بدر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) حافظ. یکی  از وزرای  دوره ٔ سلطان  سلیم خان  ثالث . وی  از مردم  استانبول  و پسر یکی  از اعضای  دولت  بود. مولدوی  سال  11...