 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبدالرحمن  حَقیبة یا جَفینة کوفی . این  تردید در کتب  رجال  قدیمه  نیز موجود است . ساروی  در کتاب  توضیح الاشتباه  این  لقب  را ازآن  پسر دانسته  نه  پدر، و این  سخن  از کلام  کشی  (متوفی  450 هَ . ق .) نیز مستفاد میگردد، لیکن  شیخ  طوسی  (متوفی  460 هَ . ق .) آنرا لقب  جد اسماعیل  دانسته . شیخ  طوسی  وی  را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده . رجال نویسان  متأخر نیز او را یاد کرده اند. رجوع  به  تنقیح المقال  ج 1 ص 137 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سبکتگین  (ناصرالدولة). پس  از وفات  سبکتگین  (378 هَ . ق .) بنا بر وصیت  سبکتگین  امرای  غزنوی  اسماعیل  پسر کوچک  سبکتگی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سدوس  مکنی  به  ابوالمقدام . محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سدی . رجوع  به  اسماعیل بن  عبدالرحمان  سدی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سعد احوص  اشعری  قمی . شیخ  طوسی  در رجال  وی  را در عداد اصحاب  رضا (ع ) شمرده  و ثقة دانسته . علامه ٔ حلّی  در خلاصةالا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سعد الوهبی  ملقب  به  خشاب .رجوع  به  خشاب  و اعلام  زرکلی  و معجم  المطبوعات  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سعید حسینی  حویزی . شیخ  حرّ در امل الاَّمل  او را یاد کرده  گوید فاضل  و متکلم  و شاعر و معاصر صاحب  کافی  (یعنی  کلینی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن  سعید طبری  مکنی  به  ابواسحاق . وی  از اصحاب  امام  محمد معروف  به  شالنجی  و متوفی  بسال  230 هَ .ق . است . او راست : الب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سلام . وی  معجزاتی از امام  کاظم  (ع ) نقل  کرده  و مدعی  شده  است  که  رابط میان  علی بن  یقطین  در کوفه  و امام  موسی  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سلطان بن  مقلدبن  نصربن  منقذ ملقب  بشرف الدوله  (امیر). او راست :و مهفهف  کتب  الجمال  بخده سطراً یحیّر ناظرالمتأمل بال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سلمان  (یا سلیمان ) ازرق . رجوع  به  اسماعیل بن  ازرق  شود.