 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عثمان بن  ابان . شیخ  طوسی  او را دررجال  خود در عداد محدثین  که  از ائمه ٔ اثناعشر نقل  روایت  نکرده اند یاد کرده  و در فهرست  نیز او را ذکر کرده  گوید: اصلی  تألیف  کرده  و آنرا احمدبن  عبدون  از ابوطالب  انباری  از حمید زیاد از احمدبن  میثم  از او روایت  کرده  است . رجوع  به  تنقیح المقال  ج  1 ص  139 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) اصل  آن  اسمئیل  و بمعنی  اژدهاست . شهریست  در خطه ٔ بسارابیا، در انتهای  جنوب  غربی  روسیه ، در 190هزارگزی  جنوب  کیشه نیف ، ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) نام  منصور باﷲ و ظافر باﷲ دو خلیفه ٔ فاطمی  است . (از قاموس الاعلام  ترکی ). رجوع  بمنصور باﷲ و ظافر باﷲ شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن آدم بن  عبداﷲبن  سعد اشعری . نجاشی  در رجال  خود گوید: از وجوه  قمیان  و ثقت  بود. او راست  کتابی ، و آنرا علی بن  احمد از...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابان . نجاشی  کتاب  «المؤمن  والکافر» او را روایت  کرده  است . شیخ  طوسی  در کتاب  رجال ، اسماعیل بن  ابان  حناط را در ش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابان  غنوی . امام  بیهقی  بوسایطی  از او و او بوسایطی  از رسول  اکرم  (ص ) روایت  کرده  که  آن  حضرت  فرمود: لاتسبّوا الد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن  ابان  لاحقی . وی  برادر محمدبن  ابان  لاحقی  است . (عیون  الاخبار چ  مصر جزء 1 ص 42 و جزء 7 ص 108).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابان  وراق . در مختصر ذهبی  گوید: وی  از مسعر و دیگران  روایت  کند و بخاری  و ابوحاتم  از او روایت کنند. وی  بسال  216 هَ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابراهیم . در کافی  باب  الدعاء للاخوان  روایتی  از محمدبن  سلیمان  از این اسماعیل  و او از جعفربن  محمدبن  تمیمی  از حسین...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابراهیم . محدث  است . رجوع  بنقودالعربیة و علم النمیات  چ  قاهره  1939م . ص 16 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن  ابراهیم بن  بزه . در ایضاح الاشتباه  علامه  «بَزه »، در برخی  نسخ  نجاشی  «بَزّ»، بی  هاء و بقول  شهید ثانی  «بَزّه » و بق...