 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  علی بن  حسین بن  زنجویه  رازی  بصری  مکنی  به  ابوسعد. سمّان  حافظ متقن  معتزلی . وی  شیخ  معتزله  و عالم و محدث  ایشان  در عصر خویش  است . وفات  وی  بسال  445 هَ. ق . بود. او راست  «الموافقة بین  اهل البیت  و الصحابة و ما رواه  کل  فریق  فی  حق  الاَّخر». (اعلام  زرکلی  ج  1 ص  108). حاجی  خلیفه  کنیه ٔ او را ابوسعد یا ابوسعید نوشته  و گوید کتاب الموافقه ٔ او را جاراﷲ محمود زمخشری با حذف  اسانید و تکرار مختصر کرده  است . (کشف الظنون  در: الموافقة). و رجوع  بروضات الجنات  ص 31 س  27 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی الوقار، مکنی  به  ابوالفضل . اصل  او از معره  است  و در دمشق  اقامت  گزید و ببغداد سفر کرد و نزد افاضل  اطباء آن  شهر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی اویس ، مکنی  به  ابوعبداﷲ. رجوع  بعیون الانباء ج 2 ص 220 و عیون  الاخبار جزء 7 ص 85 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن  ابی بکر. رجوع  باسماعیل بن  المقری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی بکر محمدبن  الربیعبن  ابی سمال . رجوع  به  اسماعیل بن  ابی  سمال  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی حُکَیم ، مولی  زبیر. یکی  از کتّاب  عمربن  عبدالعزیز خلیفه ٔ اموی . رجوع  بکتاب  الوزراء و الکتّاب  ص 33 و فهرست  کتا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی حنیفة. جهشیاری  بوسایطی  ازو نقل  کند. (کتاب  الوزراء و الکتّاب  ص 207).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی خالد سعد الکوفی  تابعی  است . و بکوفه  درگذشت  در سنه ٔ ست  و اربعین (46 هَ . ق .).(تاریخ  گزیده  چ  لندن  ج 1 ص 244)...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی خالد. شیخ  طوسی  در رجال  خود وی  را از اصحاب  صادق  (ع ) شمرده  گوید: نام  او محمدبن  مهاجربن  عبید ازدی  کوفی  است ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی خلد. شیخ  طوسی  او را درعداد اصحاب  باقر شمرده  است . (تنقیح المقال  ج 1 ص 127).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی زیاد. او راست : کتاب  تفسیر قرآن ، کتاب  ناسخ  القرآن  و منسوخه . (ابن الندیم ).