اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن  عماربن  عیینةبن  الطفیل  الاسدی . یکی  از مشاهیر شعرای  عرب . وی  دولت  اموی  و عباسی  را درک  کرده  و در کوفه  نزول  کرد و بمدّاحی  و هجاء و عیش  و عشرت  و ساز و آواز مایل  و شیفته  بود. او دوستی  صادق  موسوم  به  ابن  رامین  در کوفه  داشته  که  خانه ٔ وی  بکثرت  کنیزان  خوش آواز ممتاز بود و از این رو شاعر از آن جا دل  کندن  نمیخواست  زیرا لعبتی  ربیحه  نام  که  مغنیه  و از کنیزان  عرب  بود دل  از وی  ربوده  بود. امیر کوفه  وی  را متهم  به  تبعیت  از شراة (فرقه ای  از خوارج ) کرد و گفت  که  آنان  در منزل  او اجتماع  کنند و وی  از دعاة مختار باشد، پس  او را بزندان  افکند و بعدها حکم بن  صلت  او را آزاد کرد. وی  هَجّائی  تندزبان  بود. رجوع  به  اعلام  زرکلی  (در کلمه ٔ ابن  عمار) و قاموس  الاعلام  ترکی  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  هبةاﷲبن سعد مکنی  به  ابن  باطیش  و ملقب  به  عمادالدین  فقیه  شافعی . او راست : المغنی  فی  غریب المهذب . (اعلام  زرکلی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  هبةاﷲبن  علی  حمیری  اسنائی  ملقب  به  عزالدین . رجوع  به  حمیری  و اعلام  زرکلی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  هبةاﷲ حموی . او راست : رسالة ذات الشعبتین . (کشف الظنون ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الهربذ. یکی  از مغنیان  مشهور دوره ٔ اموی  و عباسی . وی  در مجالس  هارون الرشید تغنی  میکرد و الطاف  و عنایتها دید. اصل  و...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  هشام . بعضی  او را در زمره ٔ صحابه  آورده اند. بخاری  و ابوحاتم  گویند: حدیثه  عن  النبی  (ص ) مرسل . (اصابة ج  1 ص  125)...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  هشام بن  ابی یوسف . مرزبانی  در الموشح  ص  375 ذکر او آورده  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  هَمّام بن  عبدالرحمن بن  ابی عبداﷲ میمون  بصری . نجاشی در رجال  خود گوید: مولای  بنی کنده  و مکنی  به  ابوهمام  بود و از ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن  یاقوتی  ملقب  بقطب الدوله . پسرعم  ملکشاه  و خال  برکیارق  از ملو» سلجوقی . وی  سمت  امارت  آذربایجان  داشت .ترکان خاتون  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  یحیی  ملقب  به  مجدالدین . رجوع  به  اسماعیل بن  رکن الدین ... و تاریخ  عصر حافظ تألیف  غنی  ج  1 ص  76 و تاریخ  گزیده  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  یحیی بن  اسماعیل بن  عمروبن  اسحاق  المزنی  مکنی  به  ابوابراهیم . صاحب  امام  شافعی  مصری . او زاهد و عالم  و مجتهد و مح...