اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن بردس بعلبکی مکنی به ابن بردس (720-786 هَ . ق .). وی از علماء حدیث و حافظ بعلبک در عصر خویش و مولدو وفات وی بدانجاست . او راست : نظم نهایة ابن الاثیر موسوم به «الکفایة فی اختصار النهایة» در دو جزء. و «نظم تذکرةالحافظ للذهبی ». (اعلام زرکلی ج 1 ص 114).
واژه های همانند
۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۱ ثانیه
تازه کند اسماعیل آباد. [ زَ ک َ دِ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر است که در 20هزارگزی شمال خاوری مشکین ...
قاسم آباد اسماعیل خان . [ س ِ دِ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود. در 4هزارگزی جنوب قلعه نو و هزارگزی شوسه...
اسماعیل آباد یافت آباد. [ اِ دِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، در 10000 گزی شمال باختر شهرری و 2000 گزی راه رباط کریم . ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اسماعیل آباد حاجی معین . [ اِ دِ م ُ ](اِخ ) دهی جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، در6000 گزی جنوب شهر ری و 3000 گزی خاور شوسه ٔ تهران ...