 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  فضل بن  علی بن  احمدبن  طاهر قرشی  طلحی  تیمی  اصفهانی  مکنی  به  ابوالقاسم  و ملقب  به  قوام السنة. متوفی  535 هَ .ق . از اعلام  حفاظ و امام  تفسیر و حدیث  و لغت  و از شیوخ  سمعانی  در حدیث . او راست : تفاسیر، از جمله  تفسیر کبیر موسوم  به  جامع و دیگر معتمد در ده  مجلّد و ایضاح  فی التفسیر و سیرالسلف ، در تراجم  صحابة و تابعین . والترغیب  و الترهیب . و شرح الصحیحین . و دلائل النبوة. واعراب القرآن . و الحجة فی  بیان المحجة در کلام  و بعضی  گویند این  کتاب  از ابوالفتح  نصربن  ابراهیم  شافعی  نزیل  دمشق  است . و تفسیری  بزبان  اصفهانی  بنام  موضح  در سه مجلد و او اصفهانی  جدید است  در مقابل  ابومسلم  محمدبن  علی . رجوع  به  اعلام  زرکلی  ج  1 ص  112 و روضات الجنات  ص  265 و کشف الظنون  و حبیب السیر ج 2 جزو3 ص  111 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی زیاد سَکونی   ۞  شعیری . شیخ  طوسی  اورا در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده  گوید: همان  اسماعیل بن  مسلم  کوفی  است . و...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی زیاد سُلَّمی  کوفی . شیخ  طوسی  او را در شمار اصحاب  صادق  (ع ) آورده ، لیکن  او را اسماعیل بن زیاد خوانده  است ، ولی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی زید الابوی . مافروخی  وی  را در شمار متقدمین  اهل  ادب  اصفهان  یاد میکند. (محاسن  اصفهان  چ  طهران  ص 32).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی سارة.وحید بهبهانی  محمد باقر در تعلیقه ٔ رجالیه ٔ خود روایتی  از کتاب  کافی  از او استخراج  کرده  گوید: گویا او برادر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی سعد تونی  الصوفی ، از مردم  تون  خراسان . وی  از نصراﷲ خشنامی  روایت  دارد و عمربن  احمد العلیمی  از وی  روایت  کند. ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی  سِمال  یا سَمّال . وی  و برادر او ابراهیم  پسران  ابوبکر محمدبن  الربیع ابی السمال  سمعان بن  هُبَیرةبن  مساحق بن  ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی سهل بن  نوبخت . وی  مشهورترین ِ پسران  ابوسهل  است  که  اخبار او با ابونواس  مشهور شده  و این  شاعر تیززبان  او را هج...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی صالح  کرمانی ، مکنی  به  ابوسعد مؤدن . او راست : کتاب  اربعین .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی صباح . رجوع  به  اسماعیل بن  صباح  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی طاهربن  عبدالرحیم . مافروخی  قطعه ای  عربی  از او در وصف  اصفهان آورده  است . (محاسن  اصفهان  چ  سیدجلال  طهرانی  ص 1...