اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد جرباذقانی  (جرفادقانی ) مکنی  به  ابوالفضل . یکی  از شعرای  اصفهان  و از جمله ٔ ابیات  اوست  در وصف  اصفهان :
یا اصفهان  سقیت الخمر صافیةً
اذ قلت  قلت  لها سقیاً غوادیها
لاحبذا جبل الریان  من  جبل 
و حبذا لی  مصلاها و وادیها
بزندروذ دیون  قد مطلت  بها
و ان  اعش  فزمانی  سوف  یقضیها
یا بقعة هی  دارالخلد او خلقت 
انموذجاً لنعیم  دائم  فیها
و زادها بهجةً فیما یعدّ لها
ان  نصرةالدین  فخرالمل» داعیها. 
(محاسن  اصفهان  مافروخی  ص  118).
و رجوع  بترجمه ٔ محاسن  اصفهان  ص 
125 و 
128 شود.