 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مقری  ابومحمدبن  ابی بکربن  عبداﷲبن  علی بن  عطیة الشاوری  یمنی  شافعی  ملقب  بشرف الدین  (قاضی ). و نام  و نسب  او در کتاب  عنوان الشرف  وی  طبع هند چنین  آمده : شرف الدین  اسماعیل بن  ابی کمران  المقری  الیمنی  الشاوری  عالم  البلاد الیمنیة. ابن  حجر گوید مولد وی  سنه ٔ 765 هَ . ق . است  و او در فقه  و عربیت  و ادب  مهارت  یافت  و متولی  امارت  بعض  بلاد شد و خودبولایت  قضا شایق  بود ولی  موفق  نشد. او را مؤلفات  بسیار است  از آنجمله : الروضة و الارشاد. مختصرالحاوی  و غیر ذل». و این  کتاب  در مصر بسال  1320 هَ . ق . طبع شده ، دیوان  ابن المقری  که  مؤلف  کتاب  سل»الذهب  فی  فصحاء اعیان العرب  آنرا از قصائد ابن المقری  تا آنجا که  توانسته  تدوین  کرده . این  کتاب  نیز در بمبئی  بسال  1305 چاپ  شده . روض الطالب ، مختصرالروضة تألیف  نووی  در فقه شافعی . عنوان الشرف  الوافی  فی اللغة و التاریخ  و النحو و العروض  و القوافی  و آنرا بمل» ناصر تقدیم  کرده . این  کتاب  در حیدرآباد بسال  1272 و در مطبعة العزیزیةحلب  بسال  1294 و در مطبعه ٔ محمدمصطفی  1309 و در مطبعةالمقتطف  بسال  1318 هَ . ق . / 1900 م . بطبع رسیده  است . (معجم  المطبوعات ). وی  بسال  837 در زبید درگذشت . و نیز او راست : القصیدة التائیة فی التذکیر. (کشف الظنون ). و رجوع  به  اعلام  زرکلی  (شرف الدین  المقری ) شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  اسحاق السراج . ابن  جوزی  در مناقب  الامام  احمدبن  حنبل  در «ذکر اعیان  اصحاب  و اتباع  احمدبن  حنبل » ذکر اسماعیل  آورد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  اسحاق  الانصاری . محدث  است . رجوع  به  عیون الاخبار جزء1 ص 60 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  اسماعیل  رازی  ملقب  به  مجدالدین  قاضی . او راست : القرائن  الرکنیة فی  فروع الشافعیة. وفات  وی  به  سال  750 هَ . ق . ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن  اسماعیل  نعالی . به  قول  مؤلف  مجمل التواریخ  خال  برکیارق  سلجوقی  بود. (مجمل  التواریخ  و القصص  ص 409). و در راحة الص...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  اسود ملقب  به  تبان . محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  اشعث . وی  پسر اشعث بن  قیس  کندی  است  و مادر او ام ّفروة خواهر ابوبکر صدیق  است . (حبیب السیر چ  تهران  ج 1 جزو4 ص 158)...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  اشعث . او راست : کتاب  تعبیر.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  اعمش . رجوع  به  اسماعیل بن  عبداﷲ اعمش  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  افضل  علی  ایوبی  معروف  بصاحب  حماة و ملقب  بعمادالدین  و مل»المؤید. اوراست : شرحی  بر کافیة فی النحو ابن  حاجب . وفات ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  امیة. شیخ  طوسی  در رجال  خود او را از اصحاب  سجاد (ع ) شمرده . ابن  حجر در تقریب  وی  را بنام  اسماعیل بن  امیةبن  عمروب...