اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی . شاه  اسماعیل  دوم  (984-985 هَ . ق .). پسر شاه  طهماسب  اول  و نوه ٔ شاه  اسماعیل  اول  و سومین  پادشاه  سلاطین  صفویه  است . وی  در زمان  وفات  پدر در قلعه ٔ قهقهه  زندانی  و 25 ساله  بود. خواهر او پری خان ، حیدر، برادردیگر او را بقتل  رسانید و او را از زندان  نجات  داد و در 27 جمادی الاولی  سال  984 هَ . ق . بتخت  سلطنت  نشاند. این  پادشاه  منکر مذهب  شیعی  بود و مذهب  اهل  سنت  رااختیار و اعلان  کرد و شخصی  ظالم  و خونخوار بود. خواهری  را که  باعث  سلطنت  و منجی  وی  بود با هشت  برادر دیگر خود بقتل  رسانید، از رجال  پدر و اطرافیان  خود هم  قریب  سی هزار تن  را بدیار عدم  فرستاد. در نتیجه  دوره ٔ کامرانی  او طولی  نکشید. نظر به  روایتی  خواهر دیگر اووی  را مسموم  ساخت  و بروایت  دیگری  سپاهیان  قزل باش  اورا بکیفر اعمال  خود رسانیده  کشتند (13 رمضان  985). برادر او، محمد خدابنده  که  بتصادف  زنده  مانده  بود جانشین  وی  گردید. در روی  سکه ٔ او این  بیت  منقوش  است :
ز مشرق  تا به  مغرب  گر امام  است 
علی  و آل  او ما را تمام  است .
و القاب  و نسب  او روی  مسکوکات  چنین  است : السلطان  العادل  ابوالمظفر شاه  اسماعیل بن  طهماسب شاه  الصفوی  خلد اﷲ ملکه . (مسکوکات ، نشانها و مهرهای  شاهان  ایران  تألیف  رابینو صص  30-31). و رجوع  به  حبیب السیر ج 3 جزو4 ص  322 ببعد و رجوع  به نمونه ٔ خطوط خوش  کتابخانه ٔ شاهنشاهی  ایران  ص  136 و 140 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی عبداﷲ. نجاشی  در رجال  خود او را با اسماعیل بن  علی  نام  برده  گوید کتابی  در خطب  داشتند. محمدبن  عیسی  أشعری  و ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی فُدَیک  یا فُرَیک  یا فُریَک  یا بُرَیک  یا قَدید، و صحیح  همان  اول  است ،چه  اهل  لغت  آنرا در حرف  «ف » و «ک » آور...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی کثیر مدنی . او راست : کتاب  عددالمدنی الاَّخر. (در آیات  قرآن ). (ابن الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی محمدیحیی بن  المبارک  الیزیدی . یکی  از ادبا و روات  فضلا و شاعری  مصنف . وی  کتاب  طبقات  الشعراء را تصنیف  کرد و عم...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی مسعود. یکی  از کبار محدثین . مأمون  عباسی  باسحاق بن  ابراهیم  نامه  نوشت  و ازو خواست  که  هفت  تن  از بزرگان  محدث...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن  ابی ویس  المدنی . یکی  از بزرگان  محدثین  معاصر احمدبن  حنبل  که  اجابت  محنت  نکردند. (مناقب  الامام  احمدبن  حنبل  ص 394...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن  ابی یحیی  هاشمی  کوفی  صیرفی . در منهج المقال  و جامعالرواة از رجال  شیخ  طوسی  نقل  کرده اند که  وی از اصحاب  صادق  (ع ) ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی یونس  مدنی .حمداﷲ مستوفی  او را در زمره ٔ «رواة ارباب  الصحاح  البخاری » آورده  است . (تاریخ  گزیده  چ  لندن  ج  1 ص ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اثیرحلبی ، ملقب بعمادالدین . رجوع  باسماعیل بن  احمدبن  سعید... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمد.ابن الجوزی  در سیرة عمربن  عبدالعزیز بوسایطی  از او واو نیز بوسایطی  روایتی  راجع بعمربن  عبدالعزیز آورده است . (سیر...