اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) مصطفی  الفلکی  (1240 - 1319 هَ . ق .). وی  علوم  ریاضی  را در پاریس  آموخت  و حکومت  مصر او را واداشت  تا مکانیک  عملی  را برای  آلات  رصدیه  بیاموزد و او چون  به  مصر بازگشت  متولی  مرصد فلکی  و نظارت  مدرسه ٔ مهندسخانه  و مدرسه ٔ مساحةالخدیویه  شد و در هر سال  تقویمی  فلکی  بعربی  و فرانسوی  منتشر میکرد که  مستند حکومت مصر در ضبط حساب  بود. او راست : الاَّیات  الباهرة فی النجوم  الزاهرة که  در ذیل  مجله ٔ روضةالمدارس  در مصر بطبع رسیده . بهجةالطالب  فی  علم الکواکب ، زرکلی  در اعلام  ذکر این  کتاب  آورده . تحفةالمرضیة فی  المقاییس  و الموازین  المتریة، معرب  از لغت  فرانسوی ، بمعرفت  اسماعیل پاشا و صادق افندی  شنن  و براهنمایی  مسیوروجرس  وکیل  مدارس  ملکیه  و آن  در مطبعةالمدارس  بسال  1292 هَ . ق . بطبع رسیده . ترجمة حیاة محمودپاشا الفلکی ، این  کتاب  رابهمراهی  محمدپاشا مختار تألیف  کرد و در بولاق  1886 م . بطبع رسیده . الدرر التوفیقیة فی  تقریب  علم الفلک  والجیودیزیة، در دو جزء به  نفقه ٔ نظارت  معارف  در بولاق  1302 هَ . ق . بطبع رسیده . (معجم  المطبوعات  ج  1 ستون  444 و 445). و رجوع  به  اعلام  زرکلی  ج  1ص  114 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمد حجاری . از مردم  وادی الحجارة (اندلس ).وی  از اهل  فضل  و محدث  بود. (حلل السندسیة ج 2 ص 74).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمد سامانی ، مکنی  به  ابوابراهیم  (279-295 هَ . ق .). مؤلف  تاریخ  بخارا آرد: ذکر بدایت  ولایت  امیر ماضی ابوابراهیم  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن  احمد سرخسی  رجوع  به  اسماعیل بن  احمد هروی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمد وراق . رجوع  به  ابن الزجاجی  اسماعیل ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمد هروی  سرخسی  مکنی  به  ابومحمد و معروف  به  ابن  فرات . او راست : کتاب  مناقب  امام  شافعی . کافی  فی القراآت  السبع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن  احمدبن  سعید معروف  به  ابن الاثیر حلبی  شافعی  و ملقب  به  عمادالدین . او راست : عبرة اولی الابصار فی  ملوک  الامصار در د...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  عمربن  الاشعث  السمرقندی  مکنی به  ابوالقاسم . محدث  است  و مهذب الدین بن  هِبِل  در بغداد از وی  سماع  دارد. (عی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  فرات  سرخسی  شافعی  مکنی  به  ابومحمد. رجوع  به  اسماعیل بن  احمد هروی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  محمد بدری  اردبیلی . اوراست : انیس القلوب  و غایةالمطلوب  در دعوات  و اذکار که  بسال  763 هَ . ق . از تألیف  آن ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  یوسف  سلمی . او راست  جزئی  در حدیث .