اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) یاقوتی ملقب به قطب الدین خال برکیارق سلجوقی . ترکان خاتون امیر قطب الدین اسماعیل یاقوتی را که خال برکیارق بود بفریفت و وعده داد که زن او شود و او را بر جنگ برکیارق تحریص کرد و ایشانرا در حدود کرخ سنه ٔ ست و ثمانین و اربعمائة (486 هَ . ق .) جنگ افتاد. بر کیارق مظفر شد. اسماعیل یاقوتی اسیر گشت و در رمضان سال مذکور کشته شد. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 450). و رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 2 جزو4 ص 181 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ ضبی . رجوع به اسماعیل بن عبداﷲبن محمد... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ غفاری اشجعی . عسقلانی در اصابة او را از صحابه شمرده گوید: آیه ٔ «والمطلقات یتربصن بانفسهن ثلاثة قروء... ۞ »...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ قسری . یکی از خطبای زبان عرب است . (ابن الندیم ). و رجوع به حبیب السیر ج 2 جزو2 ص 70 شود.
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن عبداﷲ کردفانی . رجوع به کردفانی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ یحصبی مکنی به ابومروان تطیلی از علمای تطیله ۞ . (حلل السندسیة ج 2 ص 169).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالمجیدبن محمدعلوی فاطمی . رجوع به ظافر علوی و اعلام زرکلی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالمل»بن علی مکنی به ابوالقاسم حاکمی طوسی . وی از شاگردان امام الحرمین و مردی اهل تقوی و ورع بود و در فقه ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالواحد ربعی مقدسی مکنی به ابوهاشم . ذهبی گوید وی از کبار شافعیه و متولی قضاء مصر در سنه ٔ 321 هَ . ق .بود و سپ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالواحدبن اسماعیل بوشنجی شافعی . او راست : مستدرک فی فروع الشافعیة. وفات وی بسال 536 هَ . ق . است . (کشف الظنون ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبیدبن محمدبن ابوالحسین ابوالخیر البستی امیر بطیحة. وی بعد از فرار ابن هشیم به اشارت ابوالغنایم با برادر خود محم...