اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسید

نویسه گردانی: ʼSYD
اسید. [ اَ ] (اِخ ) ابن ابی اسید الساعدی الانصاری . تابعی است . (تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اسید. [ ] (اِخ ) ابن جعفر. وی در جنگ النفرات که بین بنی عامر و بنی عبس درگرفت شرکت داشت . (عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 6 ص 6).
اسید. [ اُ س َ ] (اِخ )ابن حضیربن سماک بن عتیک اشهلی اوسی . کنیه ٔ او را ابویحیی و ابوالحصین و ابوعیسی و ابوعتیک و ابوعتیق گفته اند. صحابی ...
اسید. [ اُ س َ ] (اِخ ) ابن خدیج . صحابی است .
اسید. [ اَ ] (اِخ ) ابن ساعدة الانصاری . صحابی است . (تاج العروس ).
اسید. [ اُ س َ / اَ ] (اِخ ) ابن ساعدةبن عامر الانصاری الحارثی . صحابی است . (تاج العروس ).
اسید. [ اُ س َ / اَ ](اِخ ) ابن سعیة القرظی . صحابی است . (تاج العروس ).
اسید. [ اَ ] (اِخ ) ابن صفوان . صحابی است . (تاج العروس ).
اسید. [ اُ س َ ] (اِخ ) ابن ظهیربن رافعبن عدی انصاری اوسی حارثی ، ابن عم رافعبن خدیج . صحابی است . (تاج العروس ).
اسید. [ اَ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن زیدبن الخطاب العدوی . تابعی است . (تاج العروس ).
اسید. [ اَ ](اِخ ) ابن عمروبن محصن . صحابی است . (تاج العروس ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.