اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسیل

نویسه گردانی: ʼSYL
اسیل . [ اَ ] (ع ص ) نرم و هموار و برابر. (منتهی الارب ) || رخساره ٔ دراز و کشیده . (منتهی الارب ) نرم و کشیده (چهره ). (اقرب الموارد) :
غزل ز بهر غزالی غزاله رخ گویم
که کرد خسته دلم رااسیر خدّ اسیل .

امیرمعزی ( دیوان ص 452).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اصیل روغدی . [ اَ ل ِ غ َ ] (اِخ ) ۞ دهقان زاده ای بود از مردم روغد بنام اصیل که در نیمه ٔ اول قرن هفتم هجری میزیست و نخست وکیل خرج کور...
اصیل الطرفین . [ اَ لُطْ طَ رَ ف َ ] (ع ص مرکب ) ۞ آنکه از دو سوی ، پدر و مادر نجیب و اصیل باشد. کریم الطرفین . نجیب الطرفین . و رجوع به اصیل...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.