اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اشاعة

نویسه گردانی: ʼŠAʽ
اشاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) اشاعه . اشاعت . تابع دیار گردانیدن چیزی را: اشاعکم السلام و بالسلام ؛ سلامت را پیرو دیار شما گرداند. (منتهی الارب ). || بانگ کردن شتران را و زجر کردن تا برگردند: اشاع بالابل . (منتهی الارب ). || آشکارا کردن . (غیاث ). فاش و آشکار کردن خبر و جز آن : اشعته و اشعت به ؛ ای اذعته و اظهرته . (منتهی الارب ): و هر راز که ثالثی در آن محرم نشود، هرآینه از اشاعت مصون ماند. (کلیله و دمنه ). اشاعه ٔ فحشاء. || پریشان و باربار انداختن شتر ماده بول را: اشاعت الناقة ببولها؛ اذا رمته متفرقاً. (منتهی الارب ). || پاشیدن . پراکنده کردن . (غیاث ) : با آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات ... و اشاعت حلم ... حاصل است می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد. (کلیله و دمنه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
در مورد اشاعه آنچه در کتاب حقوق مدنی تقسیم اموال مشترک تالیف علی سرخی نگارش شده است. اشاعه - گاهی حقوق ، نظیر حق مالکیت و غیره بطور ساده ، در کنا...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: گسترش (دری) اسراش esrāŝ (سغدی: ثراش şrāŝ)***فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این واژه های سغدی است: اسراش ویژت ésrāŝe vižat (سغدی: ثراش şrāŝ)***فانکو آدینات 09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.