اشکل
نویسه گردانی:
ʼŠKL
اشکل . [ اَ ک َ ] (ع ن تف ) اشکل به ؛ یعنی مشابه تر است . (منتهی الارب ). اشبه . شبیه تر. مانندتر. || خوشتر. (غیاث ) (آنندراج ). خوش صورت تر. خوشگل تر. زیباروی تر. || پوشیده تر و دشوارتر. (غیاث ) (آنندراج ). مشکل تر. دشخوارتر.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اشکل . [ اِ ک ِ / اَ ک َ ] (اِ) ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند. مثال : شتر من شریر است با وجود اشکل سه پایی راه میرود. (فرهنگ نظام...
اشکل . [ اَ ک َ ] (ع ص ) آن که در وی سرخی و سپیدی با هم آمیخته باشد. یا آن که در آن سپیدی مایل به سرخی و تیرگی باشد. ج ، شُکْل . (منته...
اشکل . [ ] (اِخ ) نام یکی از سه گروه ناحیت برطاس . (حدود العالم ).