اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اشیا

نویسه گردانی: ʼŠYA
اشیا. [ اَش ْ ] (ع اِ) صورتی از اشیاء ج ِ شی ٔ است که در فارسی شاعران همزه ٔ آخر آنرا بضرورت وزن یا قافیه کردن با کلمه های مختوم به الف حذف کنند :
مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی
که او عامست و ماهیات خاص اندر همه اشیا.

ناصرخسرو.


اگرچه بیعدد اشیا همی بینی در این عالم
ز خاک و باد و آب و آتش از کانی ّ و از دریا.

ناصرخسرو.


ازبهر وجود تو که سرمایه ٔ اشیاست
نشگفت که در خانه نشانند عدم را.

انوری .


فلک ز جور تو سازد لطیفهای وجود
مگر که منبعجود تو مصدر اشیاست ؟

انوری .


آنچه در کونست زاشیا وآنچه هست
وانما جان را بهر حالت که هست .

مولوی .


و رجوع به اشیاء و شی ٔ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اشیاء. [ اَش ْ ] (ع اِ) ج ِ شی ٔ، بمعنی چیز، و کلمه ٔ اشیاء برحسب مذهب اخفش اَفْعِلاء است جمع بر غیر واحد خود مانند شعراء، زیرا فاعل بر فُعَلاء ...
این واژه عربی و چیوان (= جمع) شیء است و پارسی آن اینهاست: ژانْسان (ژانْس از اوستایی: زانثَ= شیء + «ان») دِراپان (دراپ از سنسکریت: دْراوْیَ= شیء + «ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.