گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اصالةً نویسه گردانی: ʼṢAL اصالةً. [ اَ ل َ تَن ْ ] ۞ (ع ق ) از طرف خود و از جانب خود. مقابل وکالةً. (ناظم الاطباء). از سوی خود. اصلی و بدون نیابت از کسی . (فرهنگ نظام ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی اصالة اصالة. [ اَ ل َ ] (ع مص ) اصلی شدن . (زوزنی ). با اصل و بیخ و ریشه گردیدن درخت و ثابت و راسخ شدن بیخ آن . || بااصل شدن مرد. (ناظم الاط... اسالة اسالة. [ اَ ل َ ] (ع مص ) کشیده رخسار شدن . اَسیل الخدّ گشتن . کشیده روئی . کشیده روی شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). اسالة اسالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) راندن آب و اشک . روان کردن آب و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || دراز کردن ، چنانکه نوک و تیزی... اسالة اسالة. [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام آبی است در بادیه . (معجم البلدان ). اصالح اصالح . [ اِ ص ْ صا ل ُ ] (ع مص ) با هم آشتی کردن و نیکوئی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصّلاح . اصتلاح (اصطلاح ). تصالح . خلاف تخا... عسالة عسالة. [ ع َس ْ سا ل َ ] (ع اِ) کبت انگبین . و زنبور عسل . (از منتهی الارب ). نحل . (اقرب الموارد). مُنج . منج انگبین . || شوره ، و جای انگبین... اثاله اثاله . [ اَ ل َ ] (ع مص ) اصل شدن . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود