اصمیلال
نویسه گردانی:
ʼṢMYLAL
اصمیلال . [ اِ ] (ع مص ) رجوع به اصمئلال شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اصمئلال . [ اِ م ِءْ ] (ع مص ) سخت گردیدن . (منتهی الارب ). اشتداد. (از اقرب الموارد). || اصمئلال گیاه ؛در هم پیچیدن آن . (از اقرب الموارد)....
اسمئلال . [ اِ م ِءْ ] (ع مص )لاغر و باریک شکم گردیدن . باریک میان شدن . || اِسمِئلال ثوب ؛ کهنه شدن جامه . (یادداشت مؤلف ).