گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اضرار نویسه گردانی: ʼḌRʼR اضرار. [ اَ ] (اِخ ) ۞ سرزمین بزرگی است در صحرای کبیر در میان تمیقتو و آیر. (از قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی اضرار اضرار. [ اِ ] (ع مص ) گزندرسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). گزند رسانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اضرار کسی را؛... اضرار اضرار. [اَ ] (ع اِ) ج ِ ضَرَر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || (ص ، اِ) ج ِ ضریر. (اقرب الموارد). اضرار اضرار. [ اَ ] (اِخ ) ۞ کوه کوچکی در کشور توارغ . || نام چند جایگاه در الجزایر. (از قاموس الاعلام ترکی ). اضرار اضرار. [ اَ ] (اِخ ) نام کشور کوهستانی پهناوری در جانب غربی آفریقا میان مراکش و سنگامبیاست و وسعت بسیاری از اقیانوس اطلس بسوی صحرای کبیر... اضرار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. اضرار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. ازرار ازرار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ زِرّ، به معنی گویک گریبان و جز آن . دگمه . تکمه . ازرار ازرار. [اِ ] (ع مص ) دم فروبردن ملخ بزمین تا بیضه نهد. (منتهی الارب ). || بند بکردن پیراهن را. (تاج المصادر بیهقی ). تکمه ساختن . دگمه ب... اظرار اظرار. [ اِ ] (ع مص ) اظرار مرد؛ راه رفتن وی بر روی سنگ های تیز و سخت . (از اقرب الموارد). راه رفتن بر سنگ های تیز و سخت . (از متن اللغة). رف... عزرار عزرار. [ ع َ ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود