گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اضواط نویسه گردانی: ʼḌWʼṬ اضواط. [ اِض ْ ] (ع مص ) اضواط زیار ۞ بر اسب ؛ بیطاری کردن بدان اسب را. (از اقرب الموارد). رجوع به زیار شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی اذواط اذواط. [ اَذْ ] (ع اِ) ج ِ ذَوطَة. عنکبوتان که پشت زرد دارند. اضوات اضوات . [ اَ ض َ ] (ع اِ) ج ِ اضاة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به اضاة شود. عضوات عضوات . [ ع ِ ض َ ] (ع اِ) ج ِ عِضاهَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عضاهة شود. || ج ِ عِضة. (ناظم الاطباء). رجوع به عضة شود. عذوات عذوات . [ ع َ ذَ ](ع اِ) ج ِ عذیة. (منتهی الارب ). رجوع به عذیة شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود