اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اطلاق

نویسه گردانی: ʼṬLAQ
اطلاق .[ اَ ] (ع اِ) ج ِ طَلْق . (اقرب الموارد). ج ِ طَلْق .آهوان . (از منتهی الارب ). ج ِ طَلْق و طُلْق و طُلُق و طَلَق . (ناظم الاطباء). رجوع به کلمه های مذکور شود.ج ِ طَلَق و طَلُق . (اقرب الموارد) (از متن اللغة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اطلاق داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) ۞ مطلق بودن . تعمیم داشتن . عمومی بودن . عمومیت داشتن . عمیم بودن . عام بودن . رجوع به اطلاق شود.
اطلاق افتادن . [ اِ اُ دَ ] (مص مرکب ) اسهال دست دادن . شکم روش روی دادن : باشد که غایط بار نگیرد و لیکن اطلاق افتد به افراط. (یادداشت مؤل...
اطلاق فرمودن . [ اِ ف َ دَ ] (مص مرکب ) اطلاق کردن . رها کردن . فروگذاشتن : شهوات و نهمات را طلاق داده بود و محظورات و محرمات را اطلاق فرم...
اتلاق. املاءِ ناصحیح اطلاق.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.