اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اظعان

نویسه گردانی: ʼẒʽAN
اظعان .[ اِ ] (ع مص ) سیر دادن کسی را. حرکت دادن کسی را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). روان گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). کوچ کنانیدن . || راندن . || بردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اظعان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ظعینة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ ظُعُن و ظُعن و ظعائِن . جج ِ ظعینة. (اقرب الموارد). ظعُنات . (اقرب الموارد)...
اظعان . [ اِظْ ظِ ] (ع مص ) سوار گردیدن زن هوده ۞ را. گویند: هذا بعیر تظعنه المراءة؛ ای ترکبه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ...
اذعان . [ اِ ] (ع مص ) اقرار. اعتراف . اقرار کردن . (منتهی الارب ). خستو شدن . قبول کردن . شناختن . || گردن نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). گردن ...
سست اذعان . [ س ُ اِ ] (ص مرکب ) سست رای . (آنندراج ). ضعیف العقل و بی فراست . (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.