اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اظفار

نویسه گردانی: ʼẒFAR
اظفار. [ اَ ] (اِخ ) زمینهای کوچکی است پر ازسنگ و شن و گل برنگ سرخ در دیار فزاره . (از مراصد) (از متن اللغة). به لفظ ج ِ ظفر، موضعی است و آن سرزمین های درآمیخته با خاک و سنگ و ریگ و گل برنگ سرخ در دیار فزاره است و شعر صخربن جعد بدینسان آمده است :
یسائل الناس هل احسستم جلباً
محاربیاًاتی من دون اظفار.

(از معجم البلدان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اظفار بابلی . [ اَ رِ ب ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اظفارالطیب شود.
اظفار بحرینی . [ اَ رِ ب َ رَ / رِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اظفارالطیب شود.
اضفار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ضَفْر، بمعنی پالان بند. (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.