گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اظماء نویسه گردانی: ʼẒMAʼ اظماء. [ اَ م َءْ ] (ع ص ) مؤنث : ظَمْیاء. کم گوشت . و منه قولهم رمح اظماء و شفة ظمیاء. (از متن اللغة) ۞ . || (ن تف ) تشنه تر.- امثال : اظماء من حوت .اظماء من رمل . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه واژه معنی دانش آزما دانش آزما. [ ن ِ ] (نف مرکب ) آزماینده ٔ دانش . آزماینده ٔ علم و فضل . امتحان کننده ٔ دانش . علم آزما : نسبت خاقان بمن کنند گه فخرور نگرد دانش آ... آرد آزما آزمایش کننده ی ارد رزم آزما رزم آزما. [ رَ آ زْ / زِ ] (نف مرکب ) مخفف رزم آزماینده . جنگ آزما. (آنندراج ). آنکه جنگها دیده . (فرهنگ فارسی معین ). جنگ آزموده و باوقوف درعل... سنگ آزما سنگ آزما. [ س َ ] (نف مرکب ) آزماینده ٔ سنگ . امتحان کننده ٔ سنگ . || کسی که متحمل خوردن سنگ یا برداشتن آن بود و در آن ثبات ورزد. (آنندراج... شنوائی آزما شنوائی آزما. [ ش َ / ش ِ ن َ زْ / زِ ] (اِ مرکب ) ۞ نام دستگاهی است که دکتر «کلر» بمنظور تعیین درجه ٔ شنوائی ساخته است اما به دقت شنوائی س... از ما بهتران در تداول زنان جن و پری را از ما بهتران گویند که در کنار دیگر موجودات خیالی و افسانهای عامیانه در ادب فارسی/عربی و کشورهای خاور نزدیک به اشکال گوناگون ... دروغ آزما دروغ آزما. [ دُزْ / زِ ] (نف مرکب ) دروغ آزمای . آزماینده ٔ دروغ . به دروغ پردازنده . دروغگو. رجوع به دروغ آزمای شود. فراز دید آزما این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود