اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اظمی

نویسه گردانی: ʼẒMY
اظمی . [ اَ ما ] (ع ص ) مرد کم خون بن دندان ، یا صاحب لب گندمگون . و ابوعمرو گوید: اظمی سیاه است ، و رمح اظمی نیزه ٔ باریک سیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). سیاه فام لب . مؤنث : ظَمْیاء. (مهذب الاسماء) ۞ . سیه لب . باریک لب .گندمگون و باریک . مؤنث : ظَمْیاء. ج ، ظُمْی : سایه ٔ َظْمی ̍؛ سایه ٔ سیاه . و نیزه ٔ اظمی ؛ نیزه ٔ گندمگون . (از اقرب الموارد). نیزه ٔ گندمگون باریک . نیزه و سایه ٔ سیاه . (از متن اللغة). و ثعالبی این کلمه را در ذیل لواحق سیاه آورده است . رجوع به فقه اللغة ص 45 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حسین عزمی . [ ح ُ س َ ن ِ ع َ ] (اِخ ) ابن علی عزت کلیوبی رومی حنفی شیخ طائفه ٔ مولویان شهر خویش بود. در 1231 هَ . ق . / 1816 م . متولد و در ...
جام پر از می . [ م ِ پ ُ اَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) قدح پر از شراب . || جام پر از شیر و می است که کنایه از پیاله ٔ پر از آب کوثر باشد. (برهان...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.