گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اظناء نویسه گردانی: ʼẒNAʼ اظناء. [ اَ ظِن ْ نا ] (ع ص ، اِ) ج ِ ظنین . (از اقرب الموارد) (دستوراللغة) ۞ . رجوع به ظنین شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی اذناء اذناء. [اَ ] (ع ص ) تأنیث آذَن . بزرگ گوش . (مهذب الاسماء).- نعجة اذناء ؛ میش ماده ٔ درازگوش . (منتهی الارب ). ازناء ازناء. [ اِ ] (ع مص ) ملتجی و مضطر کردن . (منتهی الارب ).الجاء. (از قطر المحیط). || بالابردن . (منتهی الارب ). تصعید. (از قطر المحیط). || بازد... اضناء اضناء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضن . رجوع به ضن شود. (از لسان العرب ). اضناء اضناء. [ اِ ] (ع مص ) (از «ض ن ء») بسیاربچه شدن زن و کذلک غیرها. (منتهی الارب ). صاحب فرزند بسیار شدن زن ، یقال : اضنأت المراءة؛ ای کثر ولد... ازنا ازنا. [ ] (اِخ ) محلی در 419 هزارگزی طهران ،میان مأمون و دربند، و آنجا ایستگاه راه آهن است . ازنا ازنا. [ اَ ] (اِخ ) رجوع به اَزْن (قلعه ) شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود