اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افتراق

نویسه گردانی: ʼFTRʼQ
افتراق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از یکدیگر جدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). از همدیگر جدا کردن . (غیاث اللغات ). از همدیگر جدا شدن وکردن و پراکنده گردیدن . (آنندراج ). پراکنده و جدا گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقابل اجتماع کردن . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) مأخوذ از تازی ؛ جدائی . مفارقت . (ناظم الاطباء) :
تا بباید آسمان را تیرگی و روشنی
تا بباید اختران را اجتماع و افتراق .

منوچهری .


- حالت افتراق ؛ حالت جدائی .(ناظم الاطباء).
|| در اصطلاح متکلمان ، بودن دو جوهر در دو چیز باشد بطوری که تفاضل میان آن دو ممکن باشد. (از تعریفات جرجانی ). در نظر متکلمان قسمی از کون است . رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ذیل کلمه ٔ کون شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
افتراغ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آب بر خود ریختن . (آنندراج ). بر خود آب ریختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر خویشتن آب ریختن . (تاج المصادر ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.