اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افحام

نویسه گردانی: ʼFḤAM
افحام . [ اِ ] (ع مص ) بازداشتن اندوه کسی را از شعرگوئی . (ناظم الاطباء). از شعرگوئی بازداشتن کسی را اندوه . (منتهی الارب ). || گریستن کودک چندانکه آوازش سپری شود. || بانگ کردن گوسپند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خاموش گردانیدن بحجت و خصومت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خاموش گردانیدن به حجت . (از منتخب بنقل غیاث اللغات ). اسکات کردن . زبان کسی را بستن . (یادداشت بخط مؤلف ) : و این جوابی است که خصم را افحام و اسکات میکند. (تجارب السلف ص 39). || قطع کردن سخن کسی را. || سیر نا کردن در شدت تاریکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در اول شب نارفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || مفحم یافتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). درمانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). درمانیدن کسی را. (المصادر زوزنی ). فرومانده یافتن کسی را. (ناظم الاطباء). || ناشاعر یافتن . (آنندراج ). کسی را ناشاعر یافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
افهام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فِهْم . (ناظم الاطباء) : ای دریغا عرصه ٔ افهام خلق سخت تنگ آمد ندارد خلق حلق .مولوی .
افهام . [ اِ ] (ع مص ) فهمانیدن . (منتهی الارب ). فهمانیدن و دریابانیدن . (آنندراج ). دریابانیدن . (مقدمه ٔ لغت میرسیدشریف جرجانی ) (زمخشری ) (ال...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.