گفتگو درباره واژه گزارش تخلف افراسیاب نویسه گردانی: ʼFRʼSYAB افراسیاب . [ اَ ] (اِخ ) گنج ... نام یکی از گنجهای خسروپرویز. نام یکی از گنجهای هفت گانه ٔ پرویز. چنانکه در ابیات شاهنامه آمده است : دگر نامور گنج افراسیاب که کس را نبود آن بخشکی و آب .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی افراسیاب کلا افراسیاب کلا. [ اَ ک َ ] (اِخ ) ده از دهستان ناتل کنار بخش نور شهرستان آمل . سکنه ٔ آن 215 تن و آب آن از فاضل آب کاردگرکلا و هردورود تأمین... افراسیاب دوم افراسیاب دوم . [ اَ ب ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) نصرةالدین احمد بعد از برادرش اتابک افراسیاب یوسفشاه بمقام اتابکی لرستان رسید و او یکی از مشهورترین ... افراسیاب ترک افراسیاب ترک .[ اَ ب ِ ت ُ ] (اِخ ) همان افراسیاب پادشاه داستانی توران که با ایرانیان باستان جنگها داشته است . مافروخی آرد: و بعضی گویند این... افراسیاب ترکی افراسیاب ترکی . [اَ ت ُ ] (اِخ ) همان افراسیاب پادشاه داستانی توران است . ابوریحان در شرح تیرگان آرد: سیزدهم روز است ازتیرماه . و نامش تیر... افراسیاب ثانی افراسیاب ثانی . [ اَب ِ ] (اِخ ) رجوع به مظفرالدین افراسیاب ثانی شود. افراسیاب جلابی افراسیاب جلابی . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) از فرمانروایان جلابیان که پس از آل باوند بر مازندران حکومت داشتند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 33... افراسیاب فضلوئی افراسیاب فضلوئی . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) همان افراسیاب اتابک یوسفشاه و برادرش نصرةالدین احمد افراسیاب دوم است . رجوع به این دوکلمه و تاریخ گز... دژآهنگ افراسیاب دژآهنگ افراسیاب . [ دُ هََ گ ِ اَ ] (اِخ ) غاری بود که افراسیاب بدانجا گریخته بود. (برهان ). اصلا «هنگ افراسیاب » قصر آهنین زیرزمینی افراسیاب ... افراسیاب پور پشنگ افراسیاب پور پشنگ . [ اَ ب ِ رِ پ َ ش َ ] (اِخ ) همان افراسیاب پادشاه داستانی توران است . رجوع به افراسیاب در همین لغت نامه و حبیب السیر و ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود