اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افراط

نویسه گردانی: ʼFRʼṬ
افراط. [ اِ ] (اِخ ) اهل ...، فرقی ازشیعه که بعضی از ائمه ٔ خود را بخداوند تعالی مانند میکنند و آنان را غلو نیز گویند. (از خاندان نوبختی ص 250). و رجوع به همین کتاب ذیل کلمه ٔ غالیه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
افراط. [ اِ ] (ع مص ) فرمودن کسی را کار مالایطاق . || سبقت و مبادرت نمودن در برآوردن شمشیر از نیام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شتا...
افراط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فَرط، کوه خرد یا سر پشته و نشان و علامت راه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اَفرُط. (منتهی الارب ). || ج ِ فُر...
افراط. [ ] (اِمص ) آمیختن باشد ظاهراً لغتی است محلی و تنها در حاشیه فرهنگ اسدی خطی نخجوانی مضبوط است . (لغت فرس اسدی ص 227).
افراط کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از حد درگذشتن . زیاده روی کردن در کاری . اسراف . شورش را درآوردن در افراط و رجوع به افراط شود.
افراط و تفریط. از حد تعادل، یا معقول، در گذشتن در انجام امور، چه از طریق زیاده روی نمودن ( افراط ) و چه از طریق کوتاهی نمودن ( تفریط ). رجوع شود به...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.