اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افطار کردن

نویسه گردانی: ʼFṬAR KRDN
افطار کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) روزه شکستن .روزه گشادن . افطار. ناشتا شکستن . روزه بازکردن . (یادداشت مؤلف ) : اگر باتفاق شبی در وثاق او بماندی بقرصی جوین افطار کردی . (سندبادنامه ص 191).
تا برویش گرفته ام روزه
جزبیادش نکرده ام افطار.

خاقانی .


یکی ضعیف که بهر سه شب افطار کردی و آن دگر قوی که روزی سه بار خوردی . (گلستان ).
بگفت ای فلان ترک آزار کن
یک امشب بنزد من افطار کن .

سعدی .


غم روزه بر من بسی بار کرد
چو ساغر بمی باید افطار کرد.

ملاطغرا (از آنندراج ).


و رجوع به افطار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.