اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افقی

نویسه گردانی: ʼFQY
افقی . [ اُ ف ُ] (ص نسبی ) نسبت است به افق ، مقابل عمودی . آنچه در افق باشد. که عمودی نیست . متوازی . (یادداشت مرحوم دهخدا). آنکه از آفاق زمین باشد. (از اقرب الموارد).
- خط افقی ؛ مقابل خط عمودی . خط موازی با سطح آب ساکن ۞ .
|| هر که در زمین برای کسب معیشت رود. اَفَقی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اَفّاق . (منتهی الارب ). آنکه در نواحی زمین رود برای کسب معیشت . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
افقی . [ اَ ف َ قی ی ] (ع ص نسبی ) اَفّاق . اُفُقی . هرکه در نواحی زمین رود برای کسب معیشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
خط افقی . [ خ َطْ طِ اُ ف ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر خطی که در موازات افق رسم کنند. (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.