افیون
نویسه گردانی:
ʼFYWN
افیون . [ اِف ْ ی َ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از اَفْیون . فارسی و بمعنی آن . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
افیون در شراب کردن . [ اَف ْ دَ ش َک َ دَ ] (مص مرکب ) افیون در شراب ریختن . بیهوش گردانیدن و شدن . مشک در شراب کردن . از پر کار شدن . از هرک...
افیون در شراب ریختن . [ اَف ْ دَ ش َت َ ] (مص مرکب ) افیون در باده کردن . کنایه از پشت دادن شراب تا مستی گذاره آرد. (آنندراج ) : تا هرکه ب...