اقب
نویسه گردانی:
ʼQB
اقب . [ اَ ق َب ب ] (ع ص ) باریک و لاغرمیان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، قُب ّ. گویند: خیل قب ؛ ای ضوامر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). باریک میان . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عقب کشیدن . [ع َ ق َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) عقب رفتن . پس رفتن . قدم باز پس نهادن . || عقب بردن . پس بردن .
عقب افتادن . [ ع َ ق َ اُ دَ ] (مص مرکب ) پس ماندن : عقب افتادن از قافله . || تأخیر کردن درادای چیزی : عقب افتادن مواجب . عقب افتادن مال...
عقب انداختن . [ ع َ ق َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تعویق انداختن . تعلل کردن . دفعالوقت کردن . سر دواندن .
عقب افت-ادگی . [ ع َ ق َ اُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) پس ماندگی . دنبال افتادگی نسبت به دیگران . (فرهنگ فارسی دکترمعین ).
عقب ماندگی ذهنی. (عقب ماندگی + ذهنی) کُندی و یا توقف در رشد توانائی های هوشی یا عقلی؛ در اثر این کندی و یا توقف، شخص مبتلا توانائی های ذهنی یا هوشی هم...