اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اقصی

نویسه گردانی: ʼQṢY
اقصی . [ اَ صا ] (ع ص ) شتر کرانه ٔ گوش بریده . (منتهی الارب ). و مؤنث آن قصواء است . || دور. ج ، اقاصی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ن تف )دورتر. (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). به نهایت رسیده تر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). دورترین :
باقصای جهان از فروغ ۞ تیغش هر روز
همی صلح سگالد دل هر جنگ سگالی .

فرخی .


رسد دست تو از مشرق بمغرب
ز اقصای مداین تا بمدین .

منوچهری .


برآمد بادی از اقصای بابل
هبوبش خاره در و باره افکن .

منوچهری .


خردمند مردی در اقصای شام
گرفت از جهان کنج غاری مقام .

سعدی .


در اقصای عالم بگشتم بسی .

سعدی .


رفیقانم سفر کردند هر یاری باقصائی
خلاف من که بگرفتست دامن در مغیلانم .

سعدی .


- اقصی الغایات ؛ منتهای مقاصد. (ناظم الاطباء).
- اقصی الغایه ؛ به نهایت رسیده تر:
چو مرغی از مدینه بر پریده
باقصی الغایت اقصی رسیده .

نظامی .


حارث محاسبی ... در مجاهد و مشاهده باقصی الغایه بود. (تذکرة الاولیاء عطار).
- محراب اقصی ؛ مسجد اقصی . رجوع به همین ترکیب شود :
بگردانم ز بیت اﷲ قبله
به بیت المقدس و محراب اقصی .

خاقانی .


آستان حضرتش را از شرف
صخره و محراب اقصی دیده ام .

خاقانی .


- مسجد اقصی ؛ مسجدی است که آن را بیت المقدس گویند. بناکرده ٔ داود علیه السلام در ملک شام واقع است . (غیاث اللغات ). آن قبله ٔ یهود است . (آنندراج ). رجوع به مسجد شود.
- مشرق اقصی ؛ خاور دور. دورترین جای از مشرق . در مقابل شرق ادنی .
- مغرب اقصی ؛ باختر دور. دورترین جای از مغرب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بیت اقصی . [ ب َ / ب ِ ت ِ اَ صا ] (اِخ ) عبارت است از بیت المقدس و اقصی چه آن مسجدی است که دورتر است از اهل مکه . (از آنندراج ) (از غیاث ...
جامع اقصی . [ م ِ ع ِ اَ صا ] (اِخ ) مسجد بزرگ و معروف در بیت المقدس که سمت جنوب جامع القبه واقع شده است . (اعلام المنجد).
سوس اقصی . [ س ِ اَ صا ] (اِخ ) شهری است [ از ناحیت مغرب ] بر لب دریای اقیانوس مغربی آخرین شهر از آبادانی عالم اندر مغرب و این شهری عظی...
شرق اقصی . [ ش َ ق ِ اَصا ] (اِخ ) ۞ خاور دور. چین و ژاپن . بر کشورهای چین و ژاپن و جزایر همسایه ٔ آن دو کشور اطلاق شود. (یادداشت مؤلف ). قس...
غرب اقصی . [ غ َ ب ِ اَ صا ] (اِخ ) در تاریخ ایران باستان آمده ، از جغرافیای سترابون صری استنباط می شود که غرب اقصی برای عالم آنروزی مملک...
مسجد اقصی . [ م َ ج ِ دِ اَ صا ] (اِخ ) مسجد الاقصی . المسجد الاقصی . اسم بیت المقدس که مسجدی است درشام . (غیاث ) (آنندراج ). جامعی است در قدس ...
مغرب اقصی . [ م َ رِ ب ِ اَ صا ] (اِخ ) رجوع به مغرب (اِخ ) شود.
اسکندریه ٔ اقصی . [ اِ ک َ دَ ری ی َ ی ِ اَ صا ] (اِخ ) ۞ اسکندر چون به رود تاناایس (سیحون ) رسید در کنار آن اردو زد و بعد امر کرد دور از اردوگ...
بلغه اﷲ أقصی مرتاده . [ ب َ ل َ غ َ هُل ْ لا هَُ اَ صا م ُ دِ هَِ ] (جمله ٔ فعلی دعائی ) خدا او را به نهایت مطلوب و مرادش برساند. (فرهنگ فارس...
اغثی . [ اَ ثا ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسد. (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.