اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اقعب

نویسه گردانی: ʼQʽB
اقعب . [ اَ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ قَعب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بمعنی کاسه ٔ مغاک بزرگ درشت یا کاسه ای که یک کس را سیر کند. (آنندراج ). رجوع به قعب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
عقاب . [ ع ِ ] (ع مص ) شکنجه کردن . (از منتهی الارب ). مؤاخذه کردن کسی را بر گناه ، و اسم آن «عقوبة» می شود. (از اقرب الموارد). عقوبت کردن ....
عقاب . [ ع ِ ] (ع اِمص ، اِ) عذاب و شکنجه و پاداش بدی . (دهار). جزای بدی ، و آن در پی گناه باشد، و گویند آن محنت و عذابی است که به دنبال ...
عقاب . [ ع ُ ] (ع اِ) مرغی است و عقاب تیزچنگال . (منتهی الارب ). مرغ شکاری سیاه . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). پرنده ای است از جوارح و چن...
عقاب . [ ع ُ ] (اِخ ) نام رایت پیغمبر اسلام (ص ). (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نام رایت و علم قریش بود، و آن از مصالح کعبه پیش از اسل...
عقاب . [ ع ُ ] (اِخ ) (ثنیة الَ ...) پشته ای است به دمشق . (منتهی الارب ). «فرجه »ای است در کوهی که بر غوطه ٔ دمشق مشرف است از ناحیه ٔ حمص ....
عقاب . [ ع ُ ] (اِخ ) (تبق الَ ...) موضعی است به جحفه . (منتهی الارب ).
عقاب . [ ع ُ ] (اِخ ) (وقعه ٔ...) نام جنگی است که میان محمدبن یعقوب و فرنگ روی داد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). واقعه ای است که در اند...
عقاب . [ ع ُ ] (اِخ ) شهرکی است [ به عربستان ] با نعمت و مردم بسیار. (حدود العالم ).
عقابِ گَر (به انگلیسی: Haliaeetus leucocephalus Greek hali = salt, aeetus = eagle, leuco = white, cephalis = head)) یا عقاب سر سفید، نوعی عقاب، و نماد...
پایگاه هوایی راهکنشی عقاب ۴۴، یکی از پایگاه‌های بزرگ زیرزمینی ایران است که با رعایت اصول پدافند غیر عامل احداث شده است. این پایگاه امکان پذیرش و عملیا...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.