اقماد
نویسه گردانی:
ʼQMAD
اقماد. [ اِ ] (ع مص ) گردن بلند کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || برخیزانیدن نره را و روان کردن منی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بنعوظ واداشتن و انزال منی .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اغماد. [ اَ ] (ع اِ)ج ِ غِمد، یعنی نیام شمشیر و کارد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ِ غمد، غلاف شمشیر. (از اقرب الموارد). غُمود. ...
اغماد. [ اِ ] (ع مص ) در نیام کردن شمشیر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بغلاف آوردن شمشیر: اغمد السیف ؛ ادخله فی الغمد. (از ...