اک . [ اَ ] (اِ) آک و عیب و عار. (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). اک یا آک در فرهنگها به معنی آسیب و گزند گرفته شده است ، اما معنی اصلی آن بدو زشت است در مقابل به و خوب . و اک منه
۞ در اوستا بمعنی بدمنش است و پدید آورده ٔ اهریمن و رقیب بهمن و بهمن آفریده ٔ اهورامزداست . (از فرهنگ ایران باستان پورداود ص
74)
: آن فکندن به چاه بهر اکم
وان بها کردنم به هجده درم .
سنایی (از جهانگیری ).
|| آسیب و آفت . (ناظم الاطباء). به معنی آسیب و هلاکت است که آک نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). آسیب و هلاکت و آفت . (آنندراج ) (از برهان )
: عدوی تو که چو هیزم شکسته باد مدام
هنوز حادثه می سوزدش در آتش اک .
منصور شیرازی (از فرهنگ خطی ).
ورجوع به آک شود.