اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الحذر

نویسه گردانی: ʼLḤḎR
الحذر. [ اَ ح َ ذَ ] (ع صوت ) خبردار و آگاه باش . (آنندراج ).ملتفت باش . باخبر باش و دوری کن . (ناظم الاطباء). زنهار. زینهار. بپرهیز. بترس . بپرهیزید. بترسید. بمعنی ایّاک َ و حَذار عربی . رجوع به حذر شود :
هم ببین خشم شاه در هر دم
الحذر الحذر همی خوان هم .

سنائی .


آتش و دود آید از خرطوم او
الحذر زان کودک مرحوم او.

مولوی .


الحذر ای ناقصان زآن گلرخی
کو بگاه صبح آمد دوزخی .

مولوی .


ای رخ چون آینه افروخته
الحذر از آه ِ من ِ سوخته .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
الحضر. [ ] (اِخ ) نام شهری که در قدیم از توابع دولت پارت بود و بقول هردوت پادشاهی از خود داشت و مردم آن عرب بودند. رجوع به حضر و ایرا...
صاحب الحضر. [ ح ِ بُل ْ ح َ ] (اِخ ) در مجمل التواریخ آرد که چون بلاش بن خسرو خبر یافت که رومیان به شهر پارسیان سپاه خواهند آورد، از ملوک ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.